اضطراب و افسردگی پیشرفت جدیدی در درک علل مشکلات بهداشت روانی و درمان آنها است. این رویکرد براساس نظریهی بنیادی کارکرد اجرایی خود نظمبخش (ولز و ماتیوس، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶؛ ولز ، ۲۰۰۰) استوار است. این رویکرد ابتدا در مورد اختلال اضطراب فراگیر بهکار برده شد و بعد به عنوان یک رویکرد درمانی کلّی گسترش یافت. نظریهی فراشناختی بر این اصل استوار است که بر خلاف شباهتهای بنیادی در مکانیزمهای آسیبشناختی در میان اختلالهای روانشناختی، هر اختلال محتوای خاص خود را درسطوح شناختی و فراشناختی دارد.